۱۳۸۴/۰۶/۲۵

ولنگاری یا قاعده‌مندی؟

خبرگزاری ایسنا گفتگویی را با رضا شكراللهی، حسن محمودی و ناتاشا امیری ترتیب داده است. موضوع گفتگو، شیوه‌ی نگارش در وبلاگستان و قاعده‌مندی آن است. پس از خواندن متن گفتگو، بخش‌هایی از آن را نقد كردم. بد ندیدم این نقد را در اینجا نیز منعكس كنم تا اگر دوستان نظر یا افزودنی دیگری دارند، به تكمیل بحث كمك كنند.
******
نخست آنكه جناب شكراللهی گفته‌اند: «در این بین، علاوه بر زندگی دوباره‌ی زبان، با شلختگی‌ها، بی‌معیاری‌ها و هرزنگاری‌ها هم مواجه‌ایم که این به نظرم به ضرر زبان ما نیست؛ این‌ها بخشی از توفانی است که می‌تواند اتفاق بیفتد و در نهایت چیزی که درست است، به جا می‌ماند.» من در درستی نتیجه‌ای كه از فرض خود گرفته‌اید بجد تردید دارم. زبان هم درست مانند بیماری كه عاقبت سلامتی خود را بازخواهد یافت، درنهایت از این مرحله گذر خواهد كرد اما هیچ تضمینی در میان نیست كه اثرات آسیب همچنان بخش‌هایی از پیكره‌ی بیمار زبان فارسی را آزار ندهد. من در عین حال كه از انحصار خارج شدن نوشتن را بسیار مثبت ارزیابی می‌كنم اما نسبت به همین شلختگی‌ها، بی‌مبالاتی‌ها و هرزنگاری‌ها نگرانم. از اتفاق برخلاف شما چندان به فرجام این روند هم خوش‌بین نیستم زیرا دلیل منطقی و برهان قاطعی برای این خوش‌بینی وجود ندارد.

دوم آنكه نتیجه‌ای كه جناب حسن محمودی گرفته‌اند چندان صحیح نیست. اینكه جاندار شدن و پویا شدن زبان را بهانه‌ای برای چشم‌پوشی از بی‌سوادی یا كم‌سوادی عده‌ای كنیم نمی‌تواند چندان منطقی باشد. قاعده‌مندی، نیاز هر فعالیت منسجم و پویایی‌ست. تازه، رعایت قاعده در وبلاگستان كاملاً اختیاری و انتخابی‌ست. بنابراین تحمیلی در كار نیست كه عده‌ای آن را محدودیتی برای خود قلمداد كنند. حال چه این قواعد «غلط ننویسم» خوابگرد باشد چه «اخلاق وب‌نگاری» بنده.

قیاس هدایت و جمال‌زاده با شلخته‌نویسان هم واقعاً جای تأسف دارد. جریان نوگرایی چه ربطی به بی‌مبالاتی نسبت به املای كلمات و شیوه‌ی نگارش زبان فارسی دارد؟ این چه مقایسه‌ای‌ست كه تنها به بهانه‌ی آزادی عمل وب‌نگار در انتخاب نوع نگارش كلمات، اعتراض به این "شیوه" را محكوم كنیم و با چماق "نوگرایان باقی می‌مانند و معترضان از یاد می‌روند" به توجیه كار آنها برخیزیم؟ شلختگی و هرزنگاری و فرار از رعایت املای صحیح كلمات، نوگرایی است؟ در ضمن همین كه غلط‌نویسی را بی‌تأثیر بر زبان فارسی بدانیم یك نتیجه قطعی دارد؛ اینكه اصولاً وبلاگنویسی فارسی تأثیری بر زبان فارسی ندارد! مگر آنكه در كنار این معیار، مؤلفه‌ی میزان خواننده و بازدید یك وبلاگ و دامنه‌ی تأثیر و نفوذ آن را هم دخالت دهیم كه ایشان در سخنان خود چنین نكرده‌اند.

سوم خانم ناتاشا امیری گفته‌اند نباید از كسانی كه نویسنده نیستند انتظار داشت. ایشان به‌ظاهر فراموش كرده‌اند فرقی میان یك راننده‌ی تازه‌كار و پرسابقه در رعایت قوانین نیست. همین كه فردی قلم در دست گرفت ناچار است كه به ملزومات و قواعد نوشتن نیز تن دهد. اینكه برخی از روی ناآگاهی یا شورش و طغیان از این كار تن می‌زنند نه تنها زیبا نیست كه بسیار زننده و زشت است. مگر رعایت نكردن قوانین رانندگی و دهن‌كجی به آنها (به هر دلیل كه باشد) چهره‌ی خیابان‌ها را زیبا می‌كند؟

خدمت ایشان هم عرض می‌كنم در قضاوت و سخن جانب احتیاط را نگاه دارند. بنده مهندس مكانیك هستم و دغدغه‌های اصلی‌ام نیز فكری-سیاسی-اجتماعی-فرهنگی است اما همه‌ی اینها سبب نمی‌شود نسبت به زبان فارسی و شیوه‌ی درست‌نویسی بی‌توجه باشم و از درست‌نویسی شانه خالی كنم. ایشان چگونه و با چه نشانه‌هایی نتیجه گرفته‌اند كارمند ریاضی‌خوانده به قوانین نگارش بی‌توجه است؟ بنده كه سال‌های سال است با ریاضی و فیزیك دمخورم و به سیاست و اندیشه می‌پردازم هرگز نه چنین سخنان بی‌پایه‌ای دیده و نه شنیده بودم. بد نبود خبرگزاری ایسنا، وب‌نگاران یا نویسندگان آگاه‌تر و منصفی را برای این گفتگو دعوت می‌كرد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

لطفاً فقط در مورد موضوع این نوشته نظر بدهید. با سپاس!