۱۳۹۰/۱۰/۲۸

دو نکته درباره برهنه شدن گلشیفته فراهانی

تقریباً تمامی مباحث و واکنش‌هایی که حول و حوش انتشار عکس‌های گلشیفته فراهانی در وبلاگ‌ها و به‌خصوص در فیس‌بوک دیده می‌شود، همان‌هاست که در ماجرای برهنه شدن علیا ماجده مصری هم بود: از تنانگی و زنانگی و تملک و اختیار یک زن نسبت به بدن خود تا تفاوت عکس برهنه هنری و پورنوگرافی؛ از عدم اجازه دخالت در حوزه شخصی فردی دیگر و ممنوعیت قضاوت و داوری در مورد سایرین تا تحسین تابوشکنی و تمجید خط‌شکنی و.... اما:

۱- دیدم در میان استاتوس‌های فیس‌بوکی و کامنت‌های کاربران، موضوع ناموس و پروا و غیرت هم طرح شده است. این چیزی بود که در ماجرای برهنگی دختر مصری غایب بود. چرا؟ چون او "عرب" بود و ما "ایرانی". برهنگی دختر عرب، "مسأله‌ی ما" نبود. و البته ماجرا فقط این نبود! کسانی را به یاد می‌آورم که در آن زمان، با نیشخندی بر گوشه‌ی لب، از "آبروریزی دختر مصری" و "سرافکندگی عرب‌ها" شاد بودند. برهنه شدن دختر مصری گویی آبی بود بر آتش تحقیری که برخی ایرانیان از حضور دختران فاحشه‌ی ایرانی در دبی در دل داشتند؛ دخترانی که در آن کشور در رختخواب عرب‌ها (و البته گاه هموطن‌های ایرانی!) می‌خوابند...!
قضاوت درباره‌ی برهنگی اینجا به مرز و ملیت پیوند می‌خورد؛ همچنان که داوری درباره‌ی روسپی‌گری. فاحشگی دختری ایرانی در دبی، مایه آبروریزی و سرافکندگی و تحقیر ایران و ایرانی است؛ اما فاحشگی زنی تایلندی اسباب تفریح و لذت! و فاحشگی دختری ایرانی در خود ایران، البته مسأله‌ای داخلی مربوط به درون خانواده!

۲- نکته‌ی دیگری که در ماجرای برهنگی دختر مصری غایب بود، کشیده شدن پای جنبش سبز به میان مباحث و در مقیاسی گسترده‌تر، پرسش از نوع حکومت مطلوب جنبش سبز بود. اینکه آیا در چنان حکومتی، شنا کردن آزادانه‌ی زنان در دریا مجاز است؟ آیا استخرها همچنان مردانه و زنانه خواهد بود؟ آیا مشروب‌فروشی‌ها اجازه فعالیت خواهند داشت؟ آیا مرام آیت‌الله طالقانی که نمازگزاران مسجد هدایت را از حمله به مشروب‌فروشی روبه‌روی مسجد باز می‌داشت و مردم را از دخالت در زندگی آزادانه‌ی شخصی دیگران برحذر می‌داشت، اجرا خواهد شد؟ آیا اگر مجله‌ای عکسی اینچنین چاپ کرد، دفترش به آتش کشیده خواهد شد؟ آیا تفاوت سبک زندگی‌ها به رسمیت شناخته خواهد شد؟ آیا همجسنگرایان اجازه‌ی آشکار ساختن گرایش جنسی خود را دارند؟ آیا ایران فردا همچون ترکیه‌ی امروز خواهد بود؟ آیا عیسی به دین خود، موسی به دین خود، پایه‌ی مواجهه با تنوع‌ها و تفاوت‌ها و تضادها قرار خواهد گرفت؟ و....
پاسخ به این پرسش‌ها - اگر در هیاهو و غوغای این روزها گم نشود - می‌تواند مبانی روشنی برای "سکولاریسم ایرانی" باشد.

پی‌نوشت:
زنان سینماگر ایران، در همین چندماهه، از سوی فرج‌الله سلحشور، فاحشه خوانده شدند. در همین هفته‌ها خانه‌ی سینما منحل شد. و در همین دو سه روز، اصغر فرهادی، هدف کینه‌توزی مصاحبه‌گران و کاریکاتوریست‌های مخالف قرار گرفته است. به گمانم آن که در این غوغا و هیاهو و موقعیت‌ناشناسی، قربانی شد، اصغر فرهادی و سینمای ایران بود. این عکس‌ها اگر در زمان دیگری انتشار می‌یافت، باز هم انگشت اتهام و انتقاد به سوی سینمای ایران دراز می‌شد. اما درست چند روز پس از برنده شدن اصغر فرهادی در یکی از جشنواره‌های معتبر بین‌المللی و شادی و غرور و حس وحدت و یکپارچگی ایرانیان از احترام به نام ایران و ایرانی.... آن حس یکپارچگی ایرانیان در چشم برهم زدنی دود شد و به هوا رفت!

۳ نظر:

  1. می گن گالیله وقتی قبول کرد زمین مرکز دنیا است و از دادگاه اومد بیرون٬ شاگرداش شروع کردند داد و هوار و گفتند تو قهرمان یه ملت بودی نباید قبول می کردی! گالیله هم در جواب ظاهرا گفته خاک بر سر ملتی که قهرمانش منم ! :دی

    خلاصه عرض کنم ملتی که غرور و حس وحدت و یکپارچگی ملیشون با رفتن به جام جهانی و جایزه گلدن گلوب تامین می شه بایدم با بحث در مورد پوشش و یا عدم پوشش یک زن خدشه دار شه.

    فک می کنم مثلا آمریکایی ها می تونن غرور ملیشونو از نشوندن آپولو روی کره ماه بگیرن ! یا از داشتن اپل و فیس بوک و مایکروسافت و مک دونالدو و اینا! شایدم بتونن از داشتن هالیوود و اون همه فیلم بگیرن! شایدم از خیلی چیزای دیگه ! اونوقت غرور و ایناشون تکون نمی خوره با عکس نیمه برهنه یکی از افراد جامعه اشون! غرور ملی ما فک کنم وقتی باید بشکنه که بهترین های هر صنعتی و هر رشته ای در ایران عزم سفر کنن برای رفتن ! اون موقعی که گلشیفته تو اوج باید دل بکنه و بره واسه فرداهای بهتر!

    ممنون بابت مطالبت . مشتری ثابتتم و فیدتو می خونم. اینم از باب رفاقت بود! خوش باشی و شاد

    پاسخحذف
  2. نمیدانم چرا انقدر بر سر این عکس حرف پیش آمد. زمانی که خانم کارلا برونی همسر آقای رییس جمهور شد عکسهای لخت مادرزادخانم را در روزنامه ها دوباره به چاپ رساندند. بعضی ها خوششان آمد بعضی ها نه. ولی هیچکس انقدر درباره آن حرف نزد و وقت خود و خوانندگانش را نگرفت. این خانم هنرپیشه است و در عالم هنر اینجور چیزها هم ممکن است وجود داشته باشد. حالا چون ایرانی است و ما او را همیشه محجبه دیدیم ترسیدیم. آنروزی که حجاب در ایران دیگر اجباری نباشد که دخترها و زنها هرچه دلشان خواست بپوشند آیا همین وبلاگنویسان امروزی به آنها برچسب بی حیایی نمیزنند؟ موفق باشید

    پاسخحذف
  3. حس یکپارچگی ای که به نیم متر پارچۀ تن یه بازیگر بسته باشه همون بهتر که از بین بره.

    پاسخحذف

لطفاً فقط در مورد موضوع این نوشته نظر بدهید. با سپاس!