۱۳۸۲/۱۱/۰۳

تحصن نمایندگان؛ هشداری آری؛ حمایت نه؛

وبلاگنويسان در اقدامي ستودني بيانيه‌ای خطاب به نمايندگان متحصن منتشر ساخته‌اند . اين قلم نيز از آنجا كه روح حاكم بر اين بيانيه را برآمده از درخواست اكثريت ملت ايران مي‌داند نسبت به امضا آن اقدام نمود اما در اين بيانيه بندي آمده است كه با موضع شخصي نگارنده نسبت به تحصن نمايندگان تضادي آشكار دارد :

« ما امضاكنندگان بيانيه، اقدام نمايند‌گان تحصن‌كننده را عملي دموكراتيك دانسته، ثبات قدم آنان را در ادامه‌ تحصن‌شان ستوده، و از آنان حمايت مي‌كنيم . »

بنابراين لازم است براي عدم مخدوش شدن نظر نگارنده پيرامون اين تحصن چند خطي براي روشن شدن اذهان نگاشته شود .

بي‌شك تحصن يكي از انواع اعتراض مسالمت آميز نسبت به تضييع حقوق يك فرد يا يك گروه مي‌باشد اما برگزاري هر تحصني نياز به شرايطي دارد تا تحصن حمايتي را برانگيزد و به ثمر بنشيند ؛ همچنان كه امروز حتي در ميان مردم عادي نيز شنيده مي‌شود تحصن اخير نمايندگان دعوا بر سر لحاف ملت است . چگونه آنهنگام كه دگرانديشان را تنها به جرم آنكه بر طريقي جز آنچه در نگاه بزرگان اين حكومت روا و مجاز است مي‌انديشيدند ، به تيغ انتقام سپردند ؛ آن زمان كه گروه‌هاي فشار در كمال وحشيگري فرزندان ملت را در كوي دانشگاه به خاك و خون كشيدند ؛ آنهنگام كه خبرنگار بي‌دفاعي به قتل رسيد ، آنهنگام كه حكم اعدام براي استاد دانشگاه و جانبازي كه تنها جرمش متفاوت انديشيدن بود صادر شد ؛ آنهنگام كه حريم خوابگاه طرشت دريده شد و …… چگونه آن زمان به ياد تحصن نيافتادند و اكنون كه سرنيزه ظلم و بيداد نه به قلبشان كه به پاهاي لرزيده بر صراط حق و عدالت‌شان اصابت كرده و حقوق ميليوني و اتومبيل اهدائي و هداياي در راه خير مصرف شده شهرام جزايري را در خطر مي‌بينند به ياد اعتراض و تحصن افتاده‌اند و سوگند ياد مي‌كنند براي تداوم تحصن ؟!

مگر آقاي كروبي نبود كه در اعتراض به روزنامه كيهان كه در شماره عصر خود در هنگام مطرح شدن پرونده شهرام جزايري آورده بود :‌ « از همگان انتظار داشتيم . اما آقاي كروبي شما چرا ؟ چه كسي باور مي‌كند كه شهرام جزايري 300 ميليون تومان را براي مصرف در راه خير به شما بخشيده است ؟ » فردا روز به فرياد درآمد خطاب به كيهان كه : « اگر بار ديگر اين سخنان را بر زبان آوريد مي‌گويم كه چه كسي سعيد امامي را كشت و مي‌گويم كه چه كساني اسكله غير قانوني دارد » . همان روز عصر روزنامه كيهان با لحني كه گوئي عاشقي با معشوق خويش نجوا مي‌كند نوشت : « آقاي كروبي ، هدف ما صرفا پيگيري حقيقت بود ! چرا از ما رنجيديد ؟ » و در پس همين نجوا براي هميشه زبان در كام كشيد و ديگر پيگير حقيقت نشد !!! و مگر جز اين است كه كروبي چيزي مي‌دانست كه كيهان از برملا شدنش شمشير قلم را غلاف كرد و كيهان چيزي مي‌دانست كه گفتن تنها گوشه‌اي از آن واكنش تند كروبي را برانگيخت ؟ و با اين وجود امروز بلوف مجمع روحانيون براي تحريم انتخابات بسياري را ذوق زده كرده است .

اين نمايندگان بر طريق « عدالت » و « صداقت » و « وفاي به عهدي » كه با ملت بسته‌اند و سوگندي كه ياد كرده‌اند قدم بر نداشته‌اند كه امروز شايسته حمايت باشند . تحصن نمايندگان اگر بر آن استوار بمانند تا تكليف فرايند نظارت بر انتخابات يكسره شود و در حد تائيد صلاحيت خودشان فروكاسته نشود شايسته حمايت است . هر چند با بدبيني كه ملت به اينان و تحصن‌شان دارند حمايتي از آنها به عمل نخواهند آورد و با اين روند نتيجه اين بازي از پيش معلوم است . چرا كه دعوا بر سر لحاف ملا است !!!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

لطفاً فقط در مورد موضوع این نوشته نظر بدهید. با سپاس!