خدایا!
به هموطنان من بیاموز که نوربالا زدن در حین رانندگی توسط ماشین پشتسری، به معنای فحش خواهر و مادر نیست! یک درخواست عرفی و عادی است برای باز کردن راه عبور یا کنار رفتن از خط سبقت!
و در ضمن خدایا!
به هموطنان من بیاموز که وقتی ماشینها در همان خط سبقت، پشت سر هم قطار شدهاند و در خط کناری هم جای خالی نیست، نوربالا زدن و درخواست از ماشین جلویی برای گشودن راه، نشانهی بیشعوری یک فرد است!
به هموطنان من بیاموز که نوربالا زدن در حین رانندگی توسط ماشین پشتسری، به معنای فحش خواهر و مادر نیست! یک درخواست عرفی و عادی است برای باز کردن راه عبور یا کنار رفتن از خط سبقت!
و در ضمن خدایا!
به هموطنان من بیاموز که وقتی ماشینها در همان خط سبقت، پشت سر هم قطار شدهاند و در خط کناری هم جای خالی نیست، نوربالا زدن و درخواست از ماشین جلویی برای گشودن راه، نشانهی بیشعوری یک فرد است!







آقای «جنتساز» بحث را پی گرفت:
علی افشاری، عضو پیشین دفتر تحکیم وحدت که اکنون در آمریکا اقامت دارد، به بهانهی دخالت نیروهای ناتو در «جنگ داخلی لیبی» (مشهور به انقلاب لیبی!)، 


«استراتژی امنیت ملی آمریکا در قرن ۲۱» عنوان کتابی است که راهبردهای امنیتی آمریکا در ۲۵ سال نخست قرن حاضر را پیشبینی و برنامهریزی کرده است. در سال ۱۹۹۷ میلادی، قانونگذاران آمریکایی به این نکته پی بردند که «قانون امنیت ملی» پس از گذشت پنجاه سال از تصویب و اجرا، نیازمند اصلاح و بازنگری است. این قانون که مطابق آن امور نیروهای مسلح آمریکا به وزارت دفاع واگذار گردید و «شورای امنیت ملی» برای انسجام و هماهنگی در قدرت ملی کشور تشکیل شد، اگرچه در دوران جنگ سرد و مقابله با گسترش سلطهی اتحاد جماهیر شوروی موفق بود، ولی برای کارایی آن در دورهی جدید، باید اصلاح و تغییراتی در آن ایجاد میگردید. بر این اساس وزیر دفاع آمریکا طبق قانون «کمیسیون مشورتی فدرال» پیشنهاد اجرای طرحی را با عنوان «امنیت ملی آمریکا در قرن بیست و یکم» ارائه نمود و کاخ سفید و کنگره با این طرح موافقت کردند و کمیسیونی با همین عنوان تشکیل شد.












کنار رفتن هاشمی رفسنجانی از ریاست مجلس خبرگان، تحلیلگران مسائل ایران را به تکاپو واداشته تا به تفسیر این رویداد بپردازند. تفسیرها، طیفی گسترده، از اعلام انسداد کامل در عرصهی سیاسی تا بیاهمیت تلقی کردن آن را در بر میگیرد. اما بهراستی، آیا این تغییر، یک اتفاق کلیدی در صحنهی سیاسی ایران است؟ پیامدهای این تغییر و تحول چیست و از این پس، جایگاه هاشمی در ساختار قدرت ایران کجا خواهد بود؟