۱۳۸۹/۰۳/۱۷

میراث آیت‌الله خمینی و مدعیان پُر‌شمار

برهم خوردن سخنرانی "سید حسن خمینی" در مراسم سالگرد درگذشت آیت‌الله خمینی، بار دیگر نگاه‌ها را به سوی بیت امام و میراث خانوادگی او کشانده است. سید حسن خمینی (نواده‌ی آیت‌الله خمینی و فرزند مرحوم سید احمد خمینی)، در ماه‌های پس از انتخابات بحث‌انگیز ریاست‌جمهوری دهم، در کنار مردم معترض به نتایج انتخابات ایستاد و از همراهی دولتمردان تکیه‌زده بر اریکه‌ی قدرت، سر باز زد. همین امر موجب انتقادات فراوانی به او شد. مهم‌ترین علت این موج انتقادات، نسبت خانوادگی او با آیت‌الله خمینی است.

نام آیت‌الله خمینی، همچنان از محبوبیت بی‌نظیری در میان توده‌های مردم برخوردار است و هیچ‌یک از انتقاداتی که به منش حکومتی او در دهه‌ی نخست انقلاب می‌شود، در میان مردم بازتابی نداشته و خدشه‌ای بر چهره‌ی او وارد نساخته است. مردم، همچنان آیت‌الله خمینی و عصر او را، عصر ایمان و ایثار و گذشت و یکرنگی می‌دانند و از برکت ناشی از حیات و حضور او در ایران آن روز، سخن می‌گویند. عصر آیت‌الله خمینی، برای بسیاری از ایرانیان، همچنان عصری طلائی است که با حسرت و دریغ، از آن، یاد می‌شود.

دوران زمامداری آیت‌الله خمینی، یکی از پرحادثه‌ترین مقاطع تاریخی ایران است. تراکم حوادث سیاسی و اقتصادی و نظامی و امنیتی که در دهه‌ی نخست انقلاب اتفاق افتاد با هیچ بُرش تاریخی دیگری قابل مقایسه نیست. آیت‌الله خمینی در دوران حکومت خود، بنا به حوادث پرشماری که هر روزه اتفاق می‌افتاد، رفتارهای مختلفی را در پیش می‌گرفت و گفتمان‌های متفاوتی را ترویج می‌کرد. همین امر، چهره‌های مختلفی از او ساخته است که هر گروهی بر اساس سلیقه‌ی خود، یکی از آنها را برجسته کرده و آیت‌الله خمینی را زیر آن عنوان تعریف می‌کند. هدف هر گروهی، بهره‌گیری هرچه بیشتر از میراث او است؛ زیرا نام خمینی و معرفی خود به عنوان یکی از وفاداران راه و روش او، در ایران امروز همچنان مشروعیت‌بخش و مقبولیت‌آور است.

تاریخ زمامداری آیت‌الله خمینی، از نظر تفاوت‌های گفتمانی، شباهت شگفت‌انگیزی به تاریخ پیدایش اسلام دارد. اسلام عصر مکه، آنچنان که در آیات قرآنی این مقطع زمانی آشکار است، لحنی مهربانانه و پرملاطفت دارد و مخالفان را به اندیشه کردن در آیات و نشانه‌های خلقت خداوندی فرامی‌خواند و همواره به آنان وعده‌ی رحمت و رأفت می‌دهد. اما اسلام عصر مدینه، لحنی کاملاً متفاوت دارد. آیاتی که در این عصر نازل شده، بنا بر مقتضیات حکومتداری، لحنی قاطع و محکم دارد و خطاب آیات نسبت به دشمنان، با خشم و غیظ و غضب است. مسلمانان بسیاری در طول تاریخ با دستاویز قرار دادن بخش‌هایی از هر کدام از این دسته آیات، روش و منش مطلوب خود را در پیش گرفته‌اند و آن را به "آیات منتخب خود"، مستند کرده‌اند. روشنفکران دینی، اصلاح‌طلبان مذهبی، محافظه‌کاران و بنیادگرایان، همگی آیاتی در قرآن می‌یابند که رفتارهای خود را مستند بدان تعریف کنند. عصر آیت‌الله خمینی و منش او نیز همین‌گونه است. در گفتمان او، "میزان رأی ملت است" و "پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد" و "حفظ نظام از اوجب واجبات است" و "محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است" و ... همگی دیده می‌شود. هر گروهی برای مشروعیت بخشیدن به گفتمان خود، بخش‌هایی از سخنان و موضع‌گیری‌های آیت‌الله خمینی را مورد استناد قرار داده و خود را وفادار به او می‌نماید.

جالب آنکه آیت‌الله خمینی، خود نیز بر تفاوت اسلام مکه و مدینه و اختلاف میان لحن خطاب و محتوای آیات این دو عصر، انگشت تأکید می‌نهد. او خطاب به آنان که از برخی برخوردهای تند در دهه‌ی نخست انقلاب، انتقاد می‌کردند، با صراحت اعلام کرد که چرا از قرآن، تنها آیات رحمت را نقل و تبلیغ می‌کنید؟ مگر آیات قتال را ندیده‌اید؟ مگر این آیات جزو قرآن نیستند؟ چرا فقط به آیات رحمت تکیه می‌کنید و آیات قتال را فرومی‌گذارید؟ (نقل به مضمون)

گفتمان‌های متفاوتی که آیت‌الله خمینی ترویج می‌کرد در یکی از مهم‌ترین میراث‌های او نیز نمودی تام و تمام داشته است. خانواده‌ی آیت‌الله در مقام میراث ماندگار او، تفکرات سیاسی مختلفی را نمایندگی می‌کرده است. یکی از مهم‌ترین نمودهای تفاوت فکری در خاندان آیت‌الله خمینی به منش دو نواده‌ی او، سید حسین و سید حسن خمینی بازمی‌گردد. سید حسین خمینی فرزند مرحوم مصطفی خمینی (پسر بزرگ امام) است. او پس از مرگ نابهنگام مصطفی خمینی، به عنوان بازمانده‌ی او، مورد توجه امام و به‌ویژه همسرش (مادربزرگ سید حسین) قرار گرفت. سید حسین اما پس از انقلاب، از در انتقاد و مخالفت با پدربزرگ درآمد و کم کم از او دور شد. نتیجه‌ی چنین وضعیتی، تثبیت بیشتر جایگاه ویژه‌ی سید احمد خمینی، دیگر فرزند امام و عموی سید حسین، نزد امام خمینی بود.

سید احمد خمینی برخلاف ظاهر موقر و آرام و مظلوم خود، مردی زیرک و اهل زد و بند بود. سید احمد پس از مرگ برادر (سید مصطفی) جایگاه ویژه‌ای نزد آیت‌الله خمینی یافته بود و امام از هر جهت به او اعتماد و اطمینان کامل داشت. اعتماد و اطمینان رهبر کاریزماتیک و بی‌رقیب انقلاب به او، جایگاه وی را در صحنه‌ی سیاست ایران، یگانه و بی‌نظیر ساخته بود. با اینکه سید احمد به جز عضویت در مجلس خبرگان، عنوانی رسمی و مؤثر نداشت، اما در جلسات "سران نظام" شرکت می‌جست و نقش تعیین‌کننده‌ای نیز داشت. او در سال‌های پایانی عمر امام، بر تمامی ملاقات‌های امام نظارت می‌کرد و حتی از ملاقات‌کنندگان (که از مقامات عالی‌رتبه‌ی نظام بودند) می‌خواست که برخی مطالب را به امام نگویند و برخی را به‌گونه‌ای دیگر (که خود تعیین می‌کرد) بگویند. اگر کسی از خواسته‌ی او سرپیچی می‌کرد برای مدتی از دیدار امام محروم می‌ماند! سید احمد در این زمینه چنان زیاده‌روی کرد که برخی مسؤولان، او را به "کانالیزه کردن امام" متهم ساختند.

سید حسین خمینی، با رودرو قرار گرفتن با پدربزرگ، عملاً حذف خود از صحنه‌ی سیاسی ایران را کلید زد. پدربزرگ از سید حسین خواست، از ورود به بازی‌های سیاسی بپرهیزد و به تحصیل علوم حوزوی ادامه دهد. دوران حیات آیت‌الله خمینی، دوران انزوای سید حسین بود. منزوی شدن سید حسین، نام او را از صحنه‌ی سیاسی ایران پاک کرد؛ به‌گونه‌ای که حتی امروز نیز فقط سید حسن خمینی، به عنوان "نوه‌ی امام" نزد افکار عمومی شناخته می‌شود و اصولاً مردم از وجود شخصی به نام سید حسین خمینی بی‌خبرند. تنها دژ محافظ سید حسین، مادربزرگش (همسر آیت‌الله خمینی) بود که چه در زمان حیات امام خمینی و چه پس از آن، بی‌هیچ ملاحظه‌ای، از سید حسین دفاع می‌کرد و مانع هرگونه برخورد یا آسیب به او می‌شد و با صراحت اعلام می‌کرد در صورت کوچک‌ترین تعرضی به سید حسین، چادر به کمر بسته و به میانه‌ی میدان خواهد آمد!

سید احمد خمینی، چندین سال پس از درگذشت آیت‌الله خمینی، به‌ناگهان درگذشت. چند سال بعد، محمد نیازی، رئیس وقت سازمان قضایی نیروهای مسلح در ملاقاتی با سید حسن خمینی در مورد درگذشت ناگهانی سید احمد، توضيحاتی ارائه داد. عمادالدین باقی، بعدها در مقاله‌ای، به این توضیحات (البته به نقل از سید حسن) اشاره کرد و سید حسن نیز با ارسال نامه‌ای برای عمادالدین باقی بر آنچه از زبان او نقل کرده بود، صحه گذاشت. با طرد و منزوی شدن سید حسین خمینی به عنوان بزرگ‌ترین نواده‌ی مرحوم خمینی، سید حسن خمینی، اداره‌ی میراث باقیمانده‌ی پدربزرگ را به‌دست گرفت. سید حسن خمینی، جز نامه‌ای که برای عمادالدین باقی نوشت، واکنش آشکار دیگری در مورد پرونده‌ی درگذشت پدر خود (سید احمد) انجام نداد و ترجیح داد در جایگاهی پُرحُرمت و تا حدی فراجناحی، به رتق و فتق امور مؤسسه‌ی نشر آثار امام و اداره‌ی مقبره‌ی او بپردازد.

سید حسن اما در سال‌های اخیر، آرام آرام به عرصه‌ی جدال‌های سیاسی پا گذاشته است. او، پیش از اعتراض به نتایج انتخابات، نسبت به دخالت نظامیان در عرصه‌ی سیاست اعتراض کرده و وصیت پدربزرگ خود (آیت‌الله خمینی) را یادآور شده بود که نظامیان را از هرگونه فعالیت سیاسی برحذر داشته بود. این موضع‌گیری، موجی از انتقادات را علیه او برانگیخت. کار تا آنجا بالا گرفت که آیت‌الله توسلی (رئیس دفتر آیت‌الله خمینی و از نزدیکان به بیت او) در جلسه‌ی مجمع تشخیص مصلحت نظام، در واکنشی خشم‌آلود نسبت به این انتقادات و با هشدار نسبت به فرایند "امام‌زدایی"، دچار حمله‌ی قلبی شد و درگذشت. درگذشت او، موجب فروخوابیدن موج انتقادات به سید حسن خمینی شد اما موضع‌گیری او نسبت به نتایج انتخابات ریاست‌جمهوری و عدم شرکت او در مراسم تنفیذ و تحلیف محمود احمدی‌نژاد، بار دیگر موجب بالا گرفتن انتقادات از او شد.

از نگاه حاکمیت، سید حسین خمینی، به‌دلیل مواضع سیاسی پس از انقلاب و به‌ویژه رفتارهای سیاسی چند ساله‌ی اخیرش (به‌خصوص دیدار با رضا پهلوی) هنوز، بیگانه و غیرخودی محسوب می‌شود. سید حسین به‌دلیل انزوای سه‌دهه‌ای خود، جایگاهی رسمی و مؤثر در معادلات سیاسی ایران ندارد و تنها عامل عدم برخورد با او، وجود مادربزرگش بوده که اکنون او نیز درگذشته است؛ اما با این همه، حوادث پس از انتخابات سال گذشته، موجب نزدیکی بیشتر دو پسر عمو (حسن و حسین) شد. آن دو، همراه با یاسر و علی خمینی به دیدار آیت‌الله صافی گلپایگانی رفتند. عکس‌های این دیدار، نخستین عکس‌هایی است که پس از سال‌ها، دو پسرعمو را نزدیک یکدیگر در یک قاب، نشان می‌دهد.

میراث آیت‌الله خمینی، اکنون مدعیان بسیاری دارد. هر کس می‌کوشد خود بر این کشتی سوار شده و سکان هدایت آن را به‌دست گیرد. آیت‌الله خمینی اما چهره‌های گوناگونی از خود به‌جا گذاشته است و هر کس می‌تواند با برگرفتن بخشی از میراث او، خود را وارث صادق او بنامد و خود را در زمره‌ی پیروان خط امام بخواند. صداقت سیاسی اما حکم می‌کند که هر کس بگوید از خط کدام امام پیروی کرده و بدان مباهات می‌کند.

۴ نظر:

  1. من شنیده‌ام سید احمد خمینی برای انزوای بیشتر سید حسین خمینی که او را رقیب خود و فرزندش می‌دانست او را در دام اعتیاد گرفتار کرده و سید حسین از آن زمان تا حالا در دام اعتیاد گرفتار است و یکی از دلایلی که کمتر در انظار عمومی ظاهر می‌شود همین گرفتار بودن در دام اعتیاد است.

    پاسخحذف
  2. دوست ناشناس!
    چنین شایعاتی، هر از چندی در جامعه رواج پیدا می‌کند و مشخص کردن درستی یا نادرستی آنها، اغلب کار دشوار یا حتی محالی است؛ من به‌شخصه، تا کنون ابداً چنین چیزی را درباره‌ی سید حسین خمینی نشنیده بودم و بدیهی است نمی‌توانم آن را قبول یا رد کنم.

    پاسخحذف
  3. اكنون و با توجه به آنچه در 14 خرداد گذشت و مشخصآ پيامي كه ناشناس مرقوم فرموده مي شود به خوبي فهميد كه سيد حسن خميني يك تهديد بالقوده براي حاكميت به شمار مي آيد. هم سربازان گمنام اما چهره_آزاد حاكميت در روز روشن كلامش را مي برند و هم سربازان گمنام و گم_چهره اش در شب تاريك صفر و يك ها به محاق اعتيادش مي برند. نه؛ ديگر بايد پذيرفت كه سيد حسن مهم شده است.

    پاسخحذف
  4. به نظرم مهمترین ویژگی آیت الله خمینی، شهامت و جسارتش در گفتار و رفتار بود؛ حالا در مسیر درست یا نادرست.
    اگر سید حسن یا هرکس دیگر میخواهد میراث دار او شود (نه فقط مدعی باشد) باید از این ویژگی بهره مند باشد.
    و سید حسن ...

    پاسخحذف

لطفاً فقط در مورد موضوع این نوشته نظر بدهید. با سپاس!