۱۳۹۰/۰۲/۰۹

وقتی تاریخ را ویرایش می‌کنیم!!!




متن سنگ‌نوشته را خواندید؟ آگاه (ببخشید ارشاد!) شدید؟! نشدید؟! چرا؟ مگر متن سنگ‌نوشته واضح نیست؟! شما هم عجب مقاومتی می‌کنید در برابر آگاه شدن!
پروژه‌ی احداث تونل کوهرنگ در سالی نامعلوم آغاز و در سالی نامعلوم به پایان رسیده و توسط شخص نامعلوم‌تری (!) افتتاح شده است! به همین وضوح و روشنی!
خب اگر کمی دقت کنید شاید راز و رمز این "نامعلوم‌شدن" را دریابید! نوشته‌های روی این سنگ‌نوشته، حکاکی شده است. فقط یک آرم مشکی‌رنگ، "بعدها" بر بالای آن نوشته‌ها، آن هم با رنگ، نقاشی شده است....

همت برادران انقلابی بلند باد که حتی به پیامبرشان نیز تأسی نمی‌کنند که وقتی در حلقه‌ی گروهی از یارانش از جاده‌ای در بیرون شهر می‌گذشت، در برابر ابراز نفرت و انزجار یارانش از بو و شکل سگ مُرداری که بر کناره‌ی جاده افتاده بود، به دندان‌های نمایان سگ اشاره کرد و گفت: عجب دندان‌های سفید و مرتبی دارد!

وقتی نتوان با هیچ ترفند و حیله و بهانه‌ای، بخش‌هایی از کارنامه‌ی کسی را که هدف کینه‌توزی و انتقام‌کشی ماست، خیانت‌باز و خباثت‌آمیز جلوه داد، کار به "ویرایش تاریخ" و "حذف و پنهان‌سازی" نام او می‌رسد؛ اما اگر بخش‌هایی از کارنامه‌ی همان فرد، قابل تفسیر و تشریح و توضیح باشد، کار بسیار راحت‌تر می‌شود! مرحوم رجایی، در نخستین سال‌های انقلاب، طی سخنانی در مجلس شورای اسلامی می‌گوید:

پروژه‌ی نیروگاه اتمی بوشهر، توسط محمدرضا شاه آغاز شد و از آنجا که او جز به ویرانی و نابودی ایران نمی‌اندیشید و "تمامی" اقداماتش در این راستا بود، بنابراین آغاز این پروژه توسط وی نیز بی‌شک یکی از خیانت‌های بزرگ او در حق ملت ایران بوده و به همین دلیل، دستور توقف عملیات اجرایی و فسخ قرارداد با طرف آلمانی را صادر کردیم.


سال‌ها بعد اما...؛ بگذریم!


۱۳۹۰/۰۱/۳۰

تو ندانی که خود آن نقطۀ عشقی؛ تو خود اسرار نهانی

نه سلامم، نه علیکم
نه سپیدم، نه سیاهم
نه چنانم که تو گویی
نه چنینم که تو خوانی
و نه آنگونه که گفتند و شنیدی
نه سمائم نه زمینم
نه به زنجیر کسی بسته‌ام و بردۀ دینم
نه سرابم
نه برای دل تنهایی تو جام شرابم
نه گرفتار و اسیرم
نه حقیرم
نه فرستادۀ پیرم
نه به هر خانقه و مسجد و میخانه فقیرم

۱۳۹۰/۰۱/۲۶

غفلت غرب از اسلام هویت‌ساز افغانستان

دو هفته پیش، گروهی از مردم کابل در اعتراض به آتش زدن قرآن توسط یک کشیش آمریکایی، به دفتر سازمان ملل در کابل یورش بردند و هفت تن از کارکنان و محافظان این دفتر را که همگی غیر افغان بودند کشتند. در طی این کشتار، دو تن از این کارکنان، در یک انتقام‌گیری کور، سر بریده شدند.
چندین سال پیش هم، روزنامه‌ای دانمارکی، کاریکاتورهایی از پیامبر اسلام منتشر کرد که خشم مسلمانان کشورهای مختلف را برانگیخت. سفارت‌خانه‌های دانمارک هدف حمله قرار گرفت و به آتش کشیده شد. در کل، واکنش‌ها بسیار گسترده بود. این بار اما واکنش‌ها به چند شهر افغانستان و یک تجمع در پاکستان محدود ماند. اما عمق فاجعه‌ای که در افغانستان اتفاق افتاد، همگان را بهت‌زده کرد. چرا افغان‌ها چنین واکنش خشم‌آلودی از خود نشان دادند؟

۱۳۹۰/۰۱/۱۷

اندر حکایت خودخواهی ما ایرانیان!

لابد پیش آمده که خواسته باشید پیاده از عرض خیابان رد شوید. در این موقع چه انتظاری داشته‌اید؟ حتماً اینکه اتومبیل‌ها و موتور سیکلت‌ها و دوچرخه‌ها بایستند یا سرعت خود را کم کنند و به شما راه بدهند تا به سلامت عبور کنید. درست است؟

۱۳۹۰/۰۱/۱۳

انقلاب عربی خوب، انقلاب عربی بد!


شورش مردم لیبی و مقاومت قاطعانه‌ی قذافی، تصویر رایج انقلاب‌های زنجیره‌ای عربی را دگرگون کرده است. تنها در فاصله‌ی چند هفته، صحنه‌های تکراری و خونبار معترضانی که با دست‌های خالی اما با مشت‌های گره کرده، در برابر نیروهای سرکوبگر کشورهای عربی، جانانه مقاومت می‌کردند، جای خود را به تصاویر یک جنگ داخلی تمام‌عیار داد؛ اکنون هر دو طرف اسلحه به دست دارند و با یکدیگر می‌جنگند؛ ماشین جنگی قذافی، خیلی زود اعتماد به نفس خود را باز یافت و شورشیان را وادار به عقب‌نشینی کرد؛ اینک نیروهای بین‌المللی به قصد مداخله‌ی نظامی وارد عمل شده‌اند و کفه‌ی ترازو را به نفع شورشیان سنگین کرده‌اند. نبرد در لیبی هنوز پایان نیافته است و هر روز خبرهایی از پیشرفت یکی از دو طرف و عقب‌نشینی طرف دیگر شنیده می‌شود. غرب به‌ویژه آمریکا در برابر انقلاب‌های عربی، واکنش‌های متفاوتی داشته است. این دوگانگی و نیز سرنوشت شورش لیبی که به موردی "خاص" در انقلاب‌های عربی تبدیل شده است، درس‌های بسیاری در عرصه‌ی سیاست‌ورزی دارد: