۱۳۹۰/۰۱/۰۴

خلقیات ما ایرانیان؛ این بار در وبلاگستان!

قدرت رسانه به تعداد مخاطبان آن است. مخاطب یعنی جمعیت هدفی که برای یک رسانه تعریف شده است. این مخاطبان به دنبال تنوع و کیفیت تولیدات رسانه هستند. هر چه گستره‌ی جمعیتی که مخاطب واقعی رسانه هستند انبوه‌تر باشد و هر چقدر تنوع و کیفیت تولیدات رسانه بیشتر باشد، مخاطب بیشتری بدان جذب می‌شود و این چیزی نیست جز قدرت تأثیرگذاری یک رسانه؛ و همین‌جاست که میزان توانایی یک رسانه برای جهت‌دهی به گروه مخاطبان روشن می‌شود.

حال اگر این رسانه، وبلاگ باشد، معنایش این است که وبلاگ‌نویس در ابتدا با در نظر گرفتن تنوع موضوعاتی که در وبلاگی بدان‌ها خواهد پرداخت، گستره‌ی جمعیتی مخاطب خود را تعیین می‌کند. اگر وب‌نوشته‌ها مطابق ذائقه‌ی جمعیت مخاطب تعریف‌شده باشد و از تنوع و کیفیت مناسب هم برخوردار شود، دامنه‌ی تأثیر یک وبلاگ، بیشتر و بیشتر شده و وبلاگ‌نویس، قدرت جهت‌دهی و تأثیرگذاری را، هم بر نظرات مخاطبان و هم بر فضای کلی وبلاگستان پیدا خواهد کرد. اما این همه‌ی ماجرا نیست!

مهم‌تر از آن که جمعیت مخاطبان یک وبلاگ، در چه گستره‌ای تعریف شده باشد؛ مهم‌تر از آن که تنوع و کیفیت نوشته‌های آن وبلاگ در چه حد و اندازه‌ای باشد؛ مهم‌تر از آن که وبلاگ‌نویس، در تحلیل‌ها و ابراز نظرهایش، درست می‌گوید یا نه و حتی مهم‌تر از آن که وبلاگ‌نویس، اصلاً چه می‌گوید (!) یک ویژگی دیگر نهفته است؛ این نکته‌ی کلیدی و مهم که وبلاگ‌نویس، جزو کدام یک از حلقه‌های وبلاگی است یا کدام یک از تأثیرگذاران وبلاگستان، او را حمایت و پشتیبانی می‌کنند!

کافی است یکی از تأثیرگذاران عرصه‌ی وبلاگستان نیت کند، وبلاگی گمنام یا کم‌مخاطب را نامی کند! در کوتاه‌ترین زمان ممکن، آن وبلاگ از یک جزیره‌ی دورافتاده و منزوی و گمنام و ناشناخته به گذرگاهی در همسایگی همان وبلاگ بزرگ و پر رفت و آمد تبدیل می‌شود و روز به روز بر تعداد مخاطبان و در نتیجه قدرت آن وبلاگ افزوده می‌شود. درست همین‌جاست که گروه‌بندی‌ها (و در بازگویی منفی‌تر گروه‌بازی و باندبازی و مافیابازی) شکل می‌گیرد.

نگاهی به سرویس گوگل‌ریدر این موضوع را به‌خوبی نشان می‌دهد. گوگل‌ریدر سایتی است که تنها خروجی متنی مطالب وبلاگی را منتشر می‌کند و در آن خبری از رنگ‌بندی و زیبایی ظاهری وبلاگ‌ها نیست. چون خبری از این زیبایی‌های ظاهری نیست همه‌ی متن‌ها شبیه یکدیگرند. اما برخی متن‌ها (مطالب وبلاگی) به‌شدت مورد استقبال قرار گرفته و مدام بین کاربران گوگل‌ریدر دست به دست می‌شود و محل بحث و نظر می‌گردد. چرا؟ یکی از دلایل به خود مطلب وبلاگی و کیفیت آن بر می‌گردد. اما مهم‌تر از کیفیت و نکته‌سنجی یا ژرفای آن نوشته، این نکته است که چه کسی آن مطلب را به اشتراک می‌گذارد! کافی است یکی از وبلاگ‌نویسان یا کاربران پرمخاطب، مطلبی را همخوان کند! گوشه‌گوشه‌ی گوگل‌ریدر پر می‌شود از نشر و بازنشر آن مطلب و بحث بر سر محتوای آن!

امروز که در گوگل‌ریدر گشتی می‌زدم می‌دیدم، دو مطلب دقیقاً با یک موضوع در وبلاگستان، تولید شده است؛ یکی مقاله‌ای تحلیلی و دیگری یادداشتی دم‌دستی از ذهنیت خام و اولیه‌ی یک نویسنده که تنها برای مرتب کردن ذهن خود، نکاتی را که به ذهنش رسیده در قالب یک یادداشت در آورده است. اولی از وبلاگ‌نویسی نه چندان مشهور (یا مشهور اما برکنار از آن بده‌بستان‌ها و گروه‌بندی‌های وبلاگستان) و دیگری از وبلاگ‌نویسی مشهور. نتیجه؟ اولی با بی‌اعتنای کاربران و مخاطبان در گوشه‌ای رها شده و جز دو سه نفر از دوستان نزدیک نویسنده، آن را به اشتراک نگذاشته‌اند؛ اما دیگری مدام همخوان و بازنشر شده و کاربران با لایک‌های فراوان به تأیید آن برخاسته‌اند! دلیل؟ شهرت وبلاگ‌نویس یا شهرت آنانکه آن یادداشت را به اشتراک گذاشته‌اند یا هر دو! بگذریم که همین ماجرا در مورد مطالبی بسیار پیش‌پاافتاده‌تر نیز تکرار شده بود که تعجب و تأسف مرا برانگیخت.

نشر و بازنشر مطالب و مباحثه بر سر آنها (چه در گوگل‌ریدر و چه در خود وبلاگ‌ها)، طبیعت رسانه‌ای مثل وبلاگ است. همخوان کردن و به اشتراک گذاشتن مطالب وبلاگ‌های گمنام و ناشناخته هم کاری بسیار پسندیده است؛ اما وقتی ملاک این همخوان کردن‌ها، شهرت نویسنده‌ی وبلاگ باشد یا همان بده‌بستان‌ها و گروکشی‌ها و قربان‌صدقه‌رفتن‌ها میان وبلاگ‌های گمنام و وبلاگ‌نویسان مشهور و تأثیرگذار، آن وقت است که انسان سری به تأسف تکان می‌دهد که چگونه گروه‌بندی‌های دیگر عرصه‌ها و تبعیض‌های رایج در سایر رسانه‌ها، اینگونه بر وبلاگستان فارسی سایه انداخته و موجب بایکوت و نادیده گرفتن یک عده و برجسته شدن و اوج گرفتن عده‌ای دیگر شده است.

۱ نظر:

  1. سلام.
    مرتبط با مطلب شما:
    http://4divari-mani2.blogspot.com/2011/03/blog-post_10.html

    پاسخحذف

لطفاً فقط در مورد موضوع این نوشته نظر بدهید. با سپاس!